آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

❀ღآویناღ❀

سال نو مبارک

سال نو می شود. زمین نفسی دوباره می کشد. برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زنند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما... کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟...نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟... زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار و سال نومبارک...     یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خود...
27 اسفند 1392

نوروز در راه است

چشم رو هم که میزارم پاییز و زمستون میگذره و دوباره شروع فصل گرما میشه اخه میدونید از گرما متنفرم وقتی بهار میشه غصه میخورم که زمستون تموم شده گرچه زمستونای الان هم که زمستون نیست نه برفی نه بارونی خشکسالی محضه ولی با این حال بهار رو خیلی دوست دارم مخصوصا اولشو که درختا تازه جونه می زنند رنگ سبزی که برگها اون زمان دارند رو هیچ وقت سال نمی تونی ببینی چون خیلی زود تیره می شن از بارونهای بهاری لذت می برم اسمون صافه یکدفعه بارونی میشه یا بارون میاد برای نیم ساعت و هوا بسیار بسیار گرفته ولی یکهو خورشید خانم ظاهر میشه مخصوصا روزای 13بدر که بارون و افتاب دست به دست هم میدن که مردمو سرگرم کنند تا بارون بیاد باید بساط رو جمع کنی و بری تو ماشین ت...
24 اسفند 1392
1